کد 1001 – 13/11/90
گفت : همینکه دستگیرم کردوبطرف کلانتری عازم شدیم ازش پرسیدم آخه سرکارماکه باهم رفیقیم ، شریکیم ، این کارهایعنی چه ؟
سرش راآوردتنگ گوشم وگفت ، شرمنده ام ، به تازگی افسراطلاعات کلانتری عوض شده ، مزاجش دستمون نیست ، بایداحتیاط کنیم ، ناراحت نباش جبران می کنم ، بعدأ 20 تا LNB مجانی بهت میدم
همینکه وارددادگاهم کردندوچشمم به قاضی افتادسلام کرده وپرسیدم ،  آقاجوادحالشان چطوره ؟ قاضی لحظاتی به من خیره شده وبلافاصله همه رااز اتاقش بیرون کردواز من پرسید ، 
کدام آقا جوادورامیگی ؟ عرض کردم نوه محترمتان راعرض میکنم 
باتعجب گفت : توازکجامیدانی مریض بوده ؟ ومن بخاطرایشان آوردم که 3شب پیش که برای نصب دیش منزل آقا زاده بودم وجنابعالی هم تشریف داشتید ، متوجه شدم آقا جوادمریض است
قاضی ازکنارمسئله ویراژدادوگفت فهرست کسانی که برایشان دیش نصب کرده ای راباشماره تلفنهاشون بنویس
وقتی لیست رابدست مبارکش دادم وشروع بخواندن کرد ، هراسمی راکه خواند سرش رابالا ، ازمن پرسید ، اینهم ؟
وقتی مطالعه اش به پایان رسیدبالاخره تاب نیاورده وگفت : تاکنون نام اینهمه وکیل ووزیروقاضی وصاجب منصب رایکجاندیده بودم
پرونده رابست ویک میلیون مراجریمه کردومنهم ازسرکارکلانتری قول گرفتم تاآنقدر LNB مجانی بمن بدهدتا یک میلیون تومان صاف شود .
 
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر