۱۳۹۱/۰۱/۲۱

محسنی اژه ای : خلاصش کن

کد 1070 – 21/1/91
بافاصله یک واسطه گفت :
درزمانیکه محسنی اژه ای قاضی دادگاه بود ، روزی برای ادامه رسیدگی به پرونده ام بادست بسته وملبس به لباس منقوش به ترازوی عدالت ودمپائی به محکمه واردم کرده ودرکوشه ای نشاندندم
بمحص ورود متهمی درحال کتک خوردن توسط محسنی اژه ای رادیدم
ضارب به حدی مشغول زدن متهمی دست ودهان بسته بودکه ملطفت ورودمن ومحافظین همراهم نشده ومن خیال کردم اگربفمهدماشاهدهنرنمائیش هستیم ناراحت وغضب کرده وعقوبتی رابایدانتظاربکشیم
صحنه اکشن تاجائیکه محسنی اژه ای نفس بُریدادامه وسپس ازمضروب جداودرصندلی پشت میزش ولو ودقایقی چندبه نفس زدن مشغول گردید
مدتی سپری وهنوزرنگ کاملا به چهره اش بازنگشته بودکه بابانگ بلند ، فردی رااحضاروبمحض ورود آن فرد ، به متهم اشاره وگفت ، خلاصش کن
فرداحضارشده بلافاصله وبرای چندثانیه ازمحکمه خارج وبامفتول آهنی نازکی دردست بازگشت
یک سرمفتول راچندلایه به دست راست وچندلایه به دست چپ پیچیده ، میان مفتول به دورگردن متهم کتک خورده بست وتاتواست حلقه رافشردوتنگ کردتابه قول قاضی « متهم خلاص » ودرصحن دادگاه جان به جان آفرین تسلیم وفردای آنروزمن دربهداری زندان به هوش آمده وبه من حالی کردندکه دیروزدرهواخوری ازهوش رفته وبه زمین افتاده ام

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر