۱۳۹۱/۰۳/۱۷

تأثیرضمنی

کد 1128 – 17/3/91
گفت : چندروزی بودکه وقت اعدام یکی اززندانی هابگوش هم بندهارسیده بود.
همه ازحسن دشتی راست ودروغش راجویا می شدند.
حسن دشتی بیش ازده سال بودکه زندان بودوعلی القول زندانی های طولانی مدت ، هروقت اعدامی درپیش بودحسن دشتی برای کشیدن طناب کاندیدمی شدودلش به مزایائی که ازاین خوش خدمتی نصیبش می شد خوش بود.
این نوبت حسن دشتی زبیخ عرب شده واظهاربی اطلاعی می کرد.
بالاخره روزموعودفرارسیدودرحالیکه زندانی زیرحکم دیگه توی بندنبود ، برخلاف انتظارهمه ، حسن دشتی راازبندنبرده بودند.
نزدیک های ظهرخیراجرای حکم علنی شدوتعجب زندانی هاازبابت حسن دشتی بیشتر
پس ازگذشت ماهها که متصل به حسن رشتی علت انصراف ازشغل همیشگی اش راپرسیدندبالاخرلب ازلب گشود وگفت که آخه ازقلانی خجالت کشیدم.
منظورش ازفلانی من بودم ، کسی که همه زندانی هابه بی گناهیم باورداشتندومی دانستندچون باآقامخالف بوده ام زندانی شده ام.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر